English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8052 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
card rack U طاقچه کارت
card rack U جای کارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rack U روی چنگک گذاردن لباس و غیره
rack U میله دندانه دار
rack U قفسه
rack U قطاع دندانه دار
rack U اشغال گیر
rack U به هم بستن
rack U چهارنعل کوتاه
rack U طاقچه مقر
rack U قفسه مهمات و وسایل
rack U ردیف
rack U دندانه دار کردن
rack U طاقچه
rack U رنج بردن
rack U عذاب دادن
rack U توری مشبک اشغال گیر
rack U جاکلاهی
rack U بار بند
rack U چنگک جا لباسی
rack U شکنجه کردن
rack U خون مستاجررا در شیشه کردن
rack U بشدت کشیدن
rack U آویز فرش [قالبی فلزی که در فروشگاه جهت آویزان کردن فرش و نمایش آن بکار می رود.]
rack U چرخ دنده دار
rack up U بازی کردن- حساب کردن
rack U نوعی الت شکنجه مرکب از چند سیخ یا میله نوک تیز
on the rack U درشکنجه
on the rack U درفشار
rack U چارچوب
rack U میله رنده
rack U سیستم ای که حاوی تختههای مدار متحرک در یک فریم محافظ است
rack U شکنجه
rack U فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
toast rack U شیارهایجداکنندهتوستر
muck rack U کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
spice rack U قفسه ادویه
hay rack U جای یونجه
rack one's brains <idiom> U به مغز خود فشار آوردن
bottle rack U جا بطری
burning rack U قاب باتری
rack one's brains <idiom> U سخت فکر کردن یاچیزی را بخاطر آوردن
coat rack U محلآویزکت
loading rack U سکوی بارگیری
rack control U نوعی کنترل پروازی غیر دستی
rack railway U راه اهن چنگک دار مخصوص عبور از سراشیب
rack rent U اجازه تمام سال
rack rent U اجازه گزاف بستن بر
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
cuvette rack U جاکووتی
trash rack U اشغالگیر
to rack rent U حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
to go to rack and ruin U نابودشدن
equipment rack U پایهوسایل
luggage rack U جایچمدان
shelving rack U قفسه
plate rack U جایی که بشقاب هامی گذارندخشک شود
roof-rack U باربنداتومبیل
rack and pinion U میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
hay rack U علف دان
stamp rack U مهرچرخدندهدار
spool rack U جاقرقره
shoe rack U چنگککفش
go to rack and ruin <idiom> U نتیجه بد حاصل کردن
pipe rack U چنگکپیپ
paper rack U جاکاغذی
test tube rack U جای لوله ازمایش
pipet tray rack U جا پی پتی
rack type cutter U اسکنه نوع شانهای
rack type cutter U شانه رنده
print drying rack U میلهرنگیخشکشونده
greetings card U کارتتبریک
card U ورق
card U قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card U ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card U تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card U مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card U مین فلز برای تختههای مدار
card U تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card U ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card U یک کارت پانچ
card U امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card U ورق بازی گنجفه
card U کارت
card U کارت ویزیت بلیط
card U مقوا
card U کارت تبریک کارت عضویت
card U ورق بازی کردن
card U پنبه زنی
card U ماشین پرداخت پارچه
card U برگه
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card U کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card U روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card U بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card U برگ
card U سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
ID card U شناسنامه
ID card U کارت شناسایی
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card U وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card U بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
range card U کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
red card U علامت اخراج اخراج بازیگر
safety card U کارت تامین اتشبار
safety card U کارت تامین جنگ افزار
red card U کارت قرمز
range card U کارت برد
magnetic card U کارت مغناطیسی
ram card U RAکارت
punch card U برگ منگنه
punched card U کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
punched card U کارت پانچ شده
punched card U کارت منگنه
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
race card U برنامه اسب دوانی
playind card U ورق گنجفه
punched card U کارت منگنه شده
paper card U کارت کاغذی
punch card U کارت منگنه
smart card U کارت هوشمند
vaccination card U دفترچه واکسیناسیون
cheque card U کارتشناساییمخصوصدریافتچک
cash card U کارتمخصوصگرفتنپول
card vote U کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card U کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card U کارتبالا
card support U حافظورق
green card U کارت سبز
card-indexes U رجوع شود به file card
index card U کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card U آخرین تیر ترکش رارها کردن
vaccination card U دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> U برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut U [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> U استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> U برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card . U خیلی ول است
card-index U رجوع شود به file card
card-carrying U واقعی
card-carrying U دو آتشه
visiting card U کارت ویزیت
trailer card U کارت پشت بند
to play one's card well U از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card U برگی را در دست غیباندن
time card U کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card U از نوار به کارت
summary card U کارت خلاصه
stub card U ته کارت
visiting card U کارت اسم درفرانسه
visting card U کارت ویزیت
we left a card on him U کارتی در خانه اش گذاشتیم
card-carrying U عضو رسمی
card-carrying U دارای کارت عضویت
card sharps U برگزن
card sharps U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp U برگزن
card sharp U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card U اخطار
yello card U کارت زرد
storm card U طوفان نمای دریایی
card system U سیستم کارتی
card jam U گیر کردن کارت
card image U تصویر کارت
card hopper U قسمت جهنده کارت
card hopper U ناودان کارت
card guide U راهنمای کارت
card format U قالب کارت
card file U پرونده کارتی
card field U فیلد کارت
card field U میدان کارت
card loader U بار کننده کارت
card loader U کارت بارکن
card stacker U مخزن کارت
card stacker U کارت پشته کن
card sorter U دستگاه مرتب کننده کارت
card sorter U دستگاه کارت جورکن
card row U سطر کارت
card reproducer U تولیدکننده دوباره کارت
card reader U کارت خوان
card punch U دستگاه کارت منگنه
card punch U کارت منگنه کن
card feed U خورد کارت
card face U رویه کارت
binary card U کارت دودویی
bin card U کارت مصرف محتویات فرف
aperture card U روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card U کارت حساب
wild card U روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
report card U کارنامه
identity card U شناسنامه
credit card U کارت اعتباری
credit card U کارت یاورقه خرید نسیه
Recent search history Forum search
1CVV2 Code
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com